<h2>.: مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی :.</h2><span></span>
مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی
موضوعات
تبلیغات
تبلیغات

اندازه موفقیت یا سطح انرژی مثبت هر شخصی به میزان جذب موهبت آن شخص بستگی دارد...

چه زمانی موهبت کم میشود:

 اول حرف های منفی مثلاً غُرزدن و اَه گفتن به هر چیزی، وقتی هوا گرم میشه این افراد نالانند و در هوای سرد جوره دیگری. توجه کنید منظور نق زدن پیاپی و حرف های منفی مکرّر است که سطح انرژی مثبت را پایین می آورد ...

یک مورد دیگر نبخشیدن انسان هاست که انرژی مثبت اُفت میکند. کینه ها موهبت ها را کم میکند. انرژی ما صرف کدورت ها می شود و تحلیل می رود.

کینه باری است که باعث می شود پیامدهای مثبت را دریافت نکنیم. بخشیدن لطفی ست به خود نه به دیگران و نبخشیدن لطمه ای ست به خود نه به دیگران.

وقتی کسی را نمیبخشیم آن را در ذهنمان زندانی میکنیم و با تکرار باعث میشود ذهنمان در گیر شود . انرژی که باید صرف جذب موفقیتها شود صرف این کینه ها میشود . اگر من خویشتن دوست باشم ، سلامت،موهبت ،خواسته ها و لطف خدا را میخواهم پس باید ببخشم و آماده جذب شوم. 

"اگر او لیاقت نداره که ببخشمش من شایسته رها شدن هستم"

این را بدانیم پشت هر کدورتی، جهلی است پس باید دعا کنیم که خدا آگاهشان کند و بارهای ذهنی را کنار بگذاریم تا جذب موهبت ها راحت باشد...

........................................

سلام با احترام ،این روبان آبی تقدیم شما

آموزگارى تصمیم گرفت که از دانش‌آموزان کلاسش به شیوه جالبى قدردانى کند.

او دانش‌آموزان را یکى‌یکى به جلوى کلاس می‌آورد و چگونگى اثرگذارى آن‌ها بر خودش را بازگو می‌کرد.

آن گاه به سینه هر یک از آنان روبانى آبى رنگ می‌زد که روى آن با حروف طلایى نوشته شده بود:

«من آدم تاثیرگذارى هستم.»

سپس آموزگار تصمیم گرفت که پروژه‌اى براى کلاس تعریف کند تا ببیند این کار از لحاظ پذیرش اجتماعى چه اثرى خواهد داشت.

آموزگار به هر دانش‌آموز سه روبان آبى اضافى داد و از آن‌ها خواست که در بیرون از مدرسه همین مراسم قدردانى را گسترش داده و نتایج کار را دنبال کنند و ببینند چه کسى از چه کسى قدردانى کرده است و پس از یک هفته گزارش کارشان را به کلاس ارائه نمایند.

یکى از بچه‌ها به سراغ یکى از مدیران جوان شرکتى که در نزدیکى مدرسه بود رفت و از او به خاطر کمکى که در برنامه‌ریزى شغلى به وى کرده بود قدردانى کرد و یکى از روبان‌هاى آبى را به پیراهنش زد. و دو روبان دیگر را به او داد و گفت: ما در حال انجام یک پروژه هستیم و از شما خواهش می‌کنم از اتاقتان بیرون بروید، کسى را پیدا کنید و از او با نصب روبان آبى به سینه‌اش قدردانى کنید.

مدیر جوان چند ساعت بعد به دفتر رئیسش که به بدرفتارى با کارمندان زیر دستش شهرت داشت رفت و به او گفت که صمیمانه او را به خاطر نبوغ کاری‌اش تحسین می‌کند.

رییس ابتدا خیلى متعجب شد آن گاه مدیر جوان از او اجازه گرفت که اگر روبان آبى را می‌پذیرد به او اجازه دهد تا آن را بر روى سینه‌اش بچسباند.

رییس گفت: البته که می‌پذیرم. مدیر جوان یکى از روبان‌هاى آبى را روى یقه کت رئیسش، درست بالاى قلب او، چسباند و سپس آخرین روبان را به او داد و گفت: لطفاً این روبان اضافى را بگیرید و به همین ترتیب از فرد دیگرى قدردانى کنید.

مدیر جوان به رئیسش گفت پسر جوانى که این روبان آبى را به من داد گفت که در حال انجام یک پروژه درسى است و آن‌ها می‌خواهند این مراسم روبان زنى را گسترش دهند و ببینند چه اثرى روى مردم می‌گذارد.

آن شب، رییس شرکت به خانه آمد و در کنار پسر 14ساله‌اش نشست و به او گفت: امروز یک اتفاق باور نکردنى براى من افتاد. من در دفترم بودم که یکى از کارمندانم وارد شد و به من گفت که مرا تحسین می‌کند و به خاطر نبوغ کاری‌ام، روبانى آبى به من داد.

می‌توانى تصور کنی؟ او فکر می‌کند که من یک نابغه هستم! او سپس آن روبان آبى را به سینه‌ام چسباند که روى آن نوشته شده بود: «من آدم تاثیرگذارى هستم.» سپس ادامه داد: او به من یک روبان اضافى هم داد و از من خواست به وسیله آن از کس دیگرى قدردانى کنم. هنگامى که داشتم به سمت خانه می‌آمدم، به این فکر می‌کردم که این روبان را به چه کسى بدهم و به فکر تو افتادم. من می‌خواهم از تو قدردانى کنم.

مشغله کارى من بسیار زیاد است و وقتى شب‌ها به خانه می‌آیم توجه زیادى به تو نمی‌کنم. من به خاطر نمرات درسی‌ات که زیاد خوب نیستند و به خاطر اتاق خوابت که همیشه نامرتب و کثیف است، سر تو فریاد می‌کشم.

امّا امشب، می‌خواهم کنارت بنشینم و به تو بگویم که چقدر برایم عزیزى و مى‌خواهم بدانى که تو بر روى زندگى من تاثیرگذار بوده‌اى.

تو در کنار مادرت، مهم‌ترین افراد در زندگى من هستید. تو فرزند خیلى خوبى هستى و من دوستت دارم. آن گاه روبان آبى را به پسرش داد.

پسر که کاملاً شگفت زده شده بود به گریه افتاد. نمی‌توانست جلوى گریه‌اش را بگیرد. تمام بدنش می‌لرزید. او به پدرش نگاه کرد و با صداى لرزان گفت: «پدر، امشب قبل از این که به خانه بیایى، من در اتاقم نشسته بودم و نامه‌اى براى تو و مامان نوشتم و برایتان توضیح دادم که چرا به زندگیم خاتمه دادم و از شما خواستم مرا ببخشید.»

من می‌خواستم امشب پس از آن که شما خوابیدید، خودکشى کنم. من اصلاً فکر نمی‌کردم که وجود من برایتان اهمیتى داشته باشد. نامه‌ام بالا در اتاقم است. پدرش از پله‌ها بالا رفت و نامه پرسوز و گداز پسرش را پیدا کرد.

فردا که رئیس به اداره آمد، آدم دیگرى شده بود. او دیگر سر کارمندان غُر نمی‌زد و طورى رفتار می‌کرد که همه کارمندان بفهمند که چقدر بر روى او تاثیرگذار بوده‌اند.

مدیر جوان به بسیارى از نوجوانان دیگر در برنامه‌ریزى شغلى کمک کرد... یکى از آن‌ها پسر رئیسش بود و همیشه به آن‌ها می‌گفت که آن‌ها در زندگى او تأثیرگذار بوده‌اند.

و به علاوه، بچه‌هاى کلاس، درس با ارزشى آموختند: «انسان در هر شرایط و وضعیتى می‌تواند تاثیرگذار باشد.» همین امروز از کسانی که بر زندگی شما تأثیر مثبت گذاشته‌اند، قدردانی کنید.


من این روبان آبی را همراه با این روایت به همه اعضا گروه تقدیم میکنم...

راستی شما این روبان رو به کی میدید؟

... برگرفته از تبیان ...

این مطلب توسط یکی از مخاطبینمون -از مسجد شیخ صدوق بهبهان استان خوزستان- برای ما ارسال شده،

ما هم در اینجا نشر میدهیم که ان شاءالله مورد استفاده دوستان و بزرگواران دیگر نیز قرار گیرد.

طــــــــــرح :

سلام؛ خسته نباشید

ما تو مسجدمون یه طرح رو اجرا کردیم که خدا رو شکر خیلی مورد استقبال بچه ها قرار گرفت.

این بود که: "اومدیم از بچه های حلقه های پایین (کوچکسال) عکس گرفتیم، بعد دور عکس رو درآوردیم و فقط خود عکس شخص رو استفاده کردیم. بعد اسمشون رو به عکسشون چسبوندیم. بعد عکساشون رو به صورت حلقه به برد دانش آموزی چسباندیم و همچنین عکس مربی حلقه رو هم بین حلقه یعنی بین عکس بچه های حلقه قرار دادیم. حتی باعث شده بود که روزهای بعد، بچه های کوچکسال مسجد با چندتا از دوستانشون که مسجد هم نمیومدند، میومدند مسجد و دوستانشون می گفتند که اگه می شه عکس ما رو هم بزنید توی این تابلو!"

... باتشکر از دوستان عزیزمون در مسجد شیخ صدوق بهبهان (استان خوزستان) ...

  

مجموعه برنامه و فعالیت های قابل اجرا در پروژه مهر :

         زیباسازی و بهسازی فضای عمومی مدرسه

         زیباسازی ورودی های مدرسه

         زیباسازی و بهسازی تابلوهای معرفی مدرسه

         زیباسازی و بهسازی فضای نمازخانه مدرسه

          زیباسازی و آماده سازی فضای کلاس های مدرسه

6-      نصب تراکت های تربیتی و خوش آمد گویی به دانش آموزان

7-      نظافت و بهسازی سرویس های بهداشتی

8-      خط کشی زمین های بازی مدرسه

9-      تعیین محل صف و استقرار دانش آموزان به تفکیک پایه تحصیلی

10-   نصب تابلوهای اطلاع رسانی و هدایت کننده از بیرون مدرسه تا محل دفتر مدرسه

11-   نصب تصویر امام راحل و مقام معظم رهبری در کلاس ها و فضاهای آموزشی و تربیتی مدرسه

12-   تعویض و نصب پرچم جمهوری اسلامی

13-   نصب تصاویر شهدای دانش آموز و فرهنگی در قسمت هایی از فضای عمومی مدرسه

14-   آماده سازی جایگاه مراسم آغازین

15-   دعوت از انجمن اولیاء و مربیان سال قبل جهت هماهنگی های لازم

16-   دعوت از همکاران و دبیران جهت هماهنگی های لازم

17-   دعوت از خانواده ها و اولیاء دانش آموزان در روز اول مهر

18-   دعوت از شورای دانش آموزی سال قبل مدرسه جهت همکاری در پروژه مهر

19-   پیش بینی مراسم متنوع فرهنگی و هنری در روز اول مهر

20-   کلاس بندی دانش آموزان

21-   تهیه لیست حضور و غیاب دانش آموزان

22-   تهیه دفتر ثبت حضور همکاران

23-   ارسال پیامک اطلاع رسانی به خانواده ها

24-   حضور کادر اداری و اجرایی مدرسه دو روز قبل از آغاز مهر در مدرسه

25-   برپایی نمایشگاه توانمندی و دست آوردهای آموزشی و تربیتی مدرسه

26-   معرفی همکاران مدرسه در قالب پوستر ، بنر، نشریه و... به خانواده ها و دانش آموزان

27-   تهیه و نصب منشور اخلاقی و انظباطی دانش آموزان مدرسه

28-   تهیه شربت و شیرینی برای استقبال از دانش آموزان در اول مهر

29-   دعوت از مسئولین محلی برای نواختن زنگ مهر

دوستان
نظرات و پیشنهادات خود را برای بهتـــر شدنِ کارِ مربـــی به ما انتقال دهید.
محتوا و مطالـــب فرهنـگی - تربیــتی خود را حتــماً برای ما ارسال نمایید.
رونوشت (کپی) از مطالب تارنمای مربی ترجیحاً با قید منبع آزاد است.
استفاده تجاری از مطالب این تارنما مجاز نبوده و منوط به اجازه ما می باشد.
مربی؛ مرجعی برای مربیان تربیتی
|
www.morabbee.ir
ارتباط با ما: ۰۹۱۹۶۲۲۵۹۳۴

ابزار رایگان وبلاگ

رایانامه (ایمیل) خود را وارد نمایید: